hadi$

(-:زیاد بهم سر بزنید خوشحال میشم:-)

hadi$

(-:زیاد بهم سر بزنید خوشحال میشم:-)

ای خدا

 

بی وفایی رسم شده؟؟؟....

خدایا مگه تو نمیگی از رگ گردنم به بندهات نزدیکتری؟؟؟؟

پس چرا وقتی التماست کردم که از من نگیرش صدامو نشنیدی؟

من یه درمونده تو جاده بی پایان عاشقیم

الانم میخوام از روز وداعمون بگم

همیشه میگفت دوستت دارم منو یک موقع تنها نزاری ؟اما حالا اونه که منو تنها گذاشته

خنده دار نه؟


خدایا توی آخرین وداع حرفش هنوز خوب یادمه که گفت تورو می سپارم به روزگار خدا کنه
 خوشبخت باشی من لیاقت تورو نداشتم

همیشه

منم بهش گفتم تورو دوست دارم مثل حسه دلتنگیای وقت سفر مثل تموم لحظه های پاک بچگی

میگفت دیگه وقت رفتنه منم سپردمش به سرنوشت تا بیشتر از این بازیمون نده

تو ذهنم همون موقع بغلش کردمو اون دل غریبمو با خودش گذاشتم  توی خاک

اون رفتو حالا یه زخم کهنه رو قلبمه

 هر کسی ازم میپرسه رنگ عشق چه رنگیه؟

در جواب میگم مشکیه پر کلاغیه!!!

آره عاشقا بدونید رنگش مشکیه پر کلاغیه...

 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
همون مهدی پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ب.ظ http://mosafere1365@yahoo.com

برای خدا مینویسم.
خدایا مرا قلبی ده که شوقش نزدیکی به توست.
زبانی ده که برای تو میگوید.
و چشمی ده که برای تو میبیند.
و دستی که برای تو مینویسد
و گامی که برای تو و به سوی تو می آید.
خدایا از شوق وصالت چه کنم؟ بر این شوق بیفزای و مرا به خود رسان.

خوشحالم دوباره بهم سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد